علیرضا بیرجندی[۱]
چکیده
یکی از بزرگترین دستاوردهای بشری درحوزه تمدن، فرهنگ و مدنیت، ابداع، تدوین حقوق و تصویب قانون استکه ضرورت وجود و رعایت آن درطول تاریخ به طرق مختلف توجیه شده و مردم نیز با پذیرش آمریت آنکه ناشی از جلب منفعت و دفع ضرر است خود را به رعایت و اجرای آن ملتزم نمودهاند. علمای حقوق بینالملل و جامعه هر یک خاستگاه ویژهای را برای تبیین مبانی فلسفی حقوق معرفی کرده و با پیریزی مکاتبگوناگون فلسفی به تثبیت و دفاع ازاندیشههای خود برخاستهاند. ایمانوئل کانت می تواند از جمله تأثیرگذارترین فیلسوفانی باشد که با فلسفه عملی خویش راه دستیابی به چنین مفهومی را هموار ساخت. او با تمسّک به محدود سازیِ عقل نظری، و آزاد کردنِ اراده و قدرت گزینش انسان، به انسان شخصیّت قانونگذاری اعطا کرد. انسانی که به غیر وابسته نیست، و خود به تنهایی غایت همه چیز است، دیگر نباید از سوی دیگران، یا خود نسبت به خویشتن، انسانیت را فراموش کند، یا تحقیر نماید. شأن انسانی و اصل عقلانی اخلاق، انسان را رئیس و مدیر جهان کرده است. این پژوهش، به بررسی حقوق در فلسفه کانت با تاکید بر حقوق عمومی پرداخته است. قرائت هاي جدید از استدلالات کانت نشان از گسترش تدریجی اتحاد لیبرالی در دنیاي امروزي و ربط وثیق بین حقوق بین الملل در عرصه بین المللی و اجراي عدالت در داخل کشور دارد. تشکیل سازمان هاي بـین الملـل، تقویت تجارت آزاد، همبستگی دولت هاي مستقل، تمرکز بر حقوق بشر و توجه به کرامت ذاتی انسـان، تکامـل مدنیت، تئوري لیبرال حقوق بین الملل و تئوري آموزش فضیلت انسانی، همگی برخاسـته از اندیشـه ۲۷هـاي ژرف کانت است که در حقوق بین الملل رواج یافته و به اوج خود نزدیک می شود.
کلیدواژه ها: نظام حقوقی، فلسفه کانت، حقوق عمومی.
[۱] -دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشگاه تهران.