دلنیا حیدری[۱]

چکیده

امروزه، اندیشمندان و نظریه پردازان روابط بین الملل، جملگى بر این نظرند که برخوردارى هر نظام و حاکمیتى از آمادگى نظامى که در سایه وجود یک سازمان نظامى توانمند حاصل مى آید، از عناصر کلیدى «قدرت ملى» آن کشور و نظام است. از این رو، بیشتر دولتها، وجود نیروهاى مسلح را پیش نیازى براى بقاى ملى خود قلمداد مى کنند و شواهد نیز حاکى از آن است که هنوز هیچ جایگزینى براى رفع نگرانیهاى ناشى از چگونگى مدیریت حکومت بدون وجود نیروهاى نظامى یافت نشده است. ظرفیت‌های قانون اساسی و اصول مندرج در آن چگونه با اصول اساسی حقوق بین‌الملل از جمله حق حاکمیت برابر، حق تعیین سرنوشت و اصل منع مداخله در امور داخلی سایر کشورها تطابق می‌یابد. قانون اساسی جمهوری اسلامی که خود ثمره مبارزات حاصل از یک انقلاب بنیادین، با داعیه تمدن‌سازی دین‌مدارانه است، مسیر مشروعیت‌بخشی به مشارکت در مبارزه با تروریسم تکفیری، دفاع از مسلمان را از مجرای آموزه‌های دینی، تأمین منافع ملی و دفاع مشروع هموار ساخته است.مبانی مشخص نیروهای مسلح پاسدارى از استقلال و تمامیت ارضى کشور، پاسدارى از انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ایران، ممنوعیت عضویت بیگانگان در ارتش و نیروى انتظامى، ممنوعیت استقرار پایگاه نظامى خارجى، استفاده از امکانات نیروهاى مسلح در زمان صلح، منع بهره بردارى شخصى از امکانات آنها هستند.

کلید واژه ها :نیروهای مسلح ، تمامیت ارضی ، صلح پایدار.

[۱] كارشناس ارشد حقوق بین الملل

طرح روی جلد این شماره:
اطلاعات نشریه جاری:
تاریخ پذیرش:
دریافت:
تعداد بازدید این مقاله
46 بازدید
اشتراک گذاری:
Share on print
Share on email
Share on facebook
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on twitter
Share on linkedin
جستجو: