رضا جواد زاده[۲]

حسن خانی[۳]

چکیده

خیار حقی است که در اثر آن یکی از طرفین قرارداد یا هر دو آنها می توانند عقد لازم را بر هم بزنند و آن را فسخ نمایند و نشانه و اثر انحلال عقد برگشتن مورد معامله به مالک قبل از عقد می باشد به این معنی که چنانچه بیع منحل گردد مبیع به بایع و ثمن به مشتری بر خواهد گشت و نظر با اینکه خیار حق می باشد و هر حقی مال قابل انتقال می باشد پس خیار هم قابل  انتقال می باشد و هم می تواند به جهتی از جهات  به ” من علیه الخیار “آنرا واگذار کند همانند اینکه ثمن در  بیع را مورد صلح قرار دهد که حاصل انتقال خیار به می گردد و می تواند عقد را فسخ کند و یا خیار را ساقط کند و خیار قابل انتقال به شخص ثالث نمی باشد چون از خیار فسخی که طرفین قرارداد یا یکی از آنها دارد شخص ثالث منتفع نمی شود مگر آن که بیان شود که شخص ثالث اگر چه مستقیماً منتفع از خیار نمی گردد ولی امکان دارد در اثر مالک شدن حق فسخ، سلطه نسبت به معامله بین طرفین قرارداد پیدا کند که به سود هر یک که مایل می باشد آنرا اعمال کند وهمین قدر سود و نفع کافی می باشد برای اینکه حق خیار بتواند مورد انتقال قرار بگیرد حتی اگر آن به صلح باشد.بنابراین هدف اصلی این تحقیق بررسی نگرشی بربحث  ارث خیار در نظام حقوقی ایران و فقه اسلامی می باشد.

 واژگان کلیدی: خیار ، ارث خیار ، حق ، قانون مدنی .

[۱] – تاریخ دریافت: ۲۰/۳/۱۴۰۱   تاریخ پذیرش: ۲۹/۵/۱۴۰۱

[۲] – فارغ التحصیل کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز.

[۳] – مدرس دانشگاه، سرپرست نمایندگی دانشکده بین المللی ابن سینا گرجستان مستقر در استان آذربایجان شرقی

طرح روی جلد این شماره:
اطلاعات نشریه جاری:
تاریخ پذیرش:
دریافت:
تعداد بازدید این مقاله
153 بازدید
اشتراک گذاری:
Share on print
Share on email
Share on facebook
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on twitter
Share on linkedin
جستجو: