آرام خالقی[۱] ، آزاده نگهدار چلارسی[۲] ، سحر درخشان هور[۳]
چكیده
قانون کیفری در سیاست جنایی بهعنوان مهمترین ابزار از جایگاه ویژه برخوردار است. اصول سیاست کیفری هر کشور در حقوق کیفری موضوعه آن و در میان قواعد و مفاهیم مندرج در آن انعكاس مییابد. هر قانونی کیفری با وجود تمامی مزایا و منافعی که برای یک جامعه دارد، بدون تردید میتواند خطرساز و افزایشدهنده قدرت دولت باشد. جرم فرزندکشی در کنار هر عنوان، وصف خاصی را متبادر بوده، لكن در کلیت امر، استنباط از نظر مقنن، متأثر از توجه به قواعد خاصی در جرم دانستن افعال بوده و در حقوق کیفری ایران، این فرض اجتنابناپذیر، منصرف بر عمومات اسلام و فقه حاصل از آن است و جرم فرزندکشی را فرایندی دانستهاند که بهموجب آن قانونگذار با درنظرگرفتن هنجارها و ارزشهای اساسی جامعه و باتکیهبر مبانی نظری مورد قبول خود و طبعاً متأثر از نظام عقیدتی مشخص، فعل یا ترک فعلی را ممنوع و برای آن ضمانت اجرای کیفری وضع میکند، برایناساس، جرمانگاری فرزندکشی امری مبتنی بر علوم زیرساختی همچون فلسفه حقوق، فلسفه سیاسی و علوم اجتماعی است؛ لذا مبنا و اتکای جرم فرزندکشی بر مفاهیمی چون اخلاق، حق، عدالت و قدرت و نهایتاً آزادی بوده و اهداف ناشی از آن، ناظر به تلقی دولت از رفتارهای مغایر هنجارهای مسلم اجتماعی است .
واژه های کلیدی: جرم – فرزندکشی – دیدگاه روانی – مسئولیت کیفری
[۱] نویسنده مسئول کارشناسی ارشد جزا و جرمشناسی بندر انزلی Khaleghiaram150@gmail.com
[۲] کارشناس بیولوژی و دانشجوی کارشناسی حقوق – دانشگاه پیام نور رشت azadahnegahdar6363@gmail.com
[۳] دانشجوی کارشناسی حقوق ، دانشگاه آزاد واحد شهر کرد S.derakhshan1379@gmail.com