فرشته سلگی[۱]

چکیده

مجازات نیازمند توجیه است، زیرا مستلزم رفتارهایی است که اگر در چارچوب حقوق کیفری و تحت عنوان مجازات انجام نشوند، از نظر اخلاقی با مشکل مواجه هستند. توجیه کیفر با دو رویکرد صورت می‌گیرد: رویکرد سزاگو و رویکرد آینده‌نگر. رویکرد سزاگو برخاسته از تفکرات فلسفی کانت که عدالت را مبنا قرار می‌دهد و معتقد است که حتی اگر یک جامعه در حال از هم پاشیدن و یا از بین رفتن باشد بایستی ابتدا قاتل دربند را اعدام کند، زیرا با ارتکاب قتل عدالت را خدشه‌دار نموده و اجرای کیفر مقتضای عدالت است. آن رویکرد به گذشته نظر دارد و جرم را با مجازات پاسخ می‌دهد تا مجرم سزای عمل خود را دریافت کند. از سوی دیگر، رویکرد آینده‌نگر، کیفر را با منافع حاصل از اجرای آن توجیه می‌کند و بر این اعتقاد است که اعمال مجازات نه به منظور وارد کردن درد و رنج به بزهکاران که به منظور پیشگیری از ارتکاب جرم توسط وی یا دیگران در آینده است. باید گفت؛ در قرن بیستم، انسان به دنبال بازیافتن کرامت و آزادی خویش بود اما دغدغه­ی جامعه­ای سالم و قابل تحمل را نیز داشت. در حوزه­ی حقوق کیفری، پرچم نقد و بازبینی در چنین مواردی و طراحی و پیشنهاد نظامی که بتواند در عین دفاع از فرد، حقوق اجتماعی افراد را نیز تأمین نماید توسط افرادی به دست گرفته شد که بعداً نام طرفداران نهضت یا جنبش دفاع اجتماعی به خود گرفتند. این جنبش ابتدا الغای نظام کیفری و خصوصاً کیفر حبس را شعار خود ساخت اما در برابر مقاومت­ها و نیز واقعیت­های خارجی تعدیل شد و تحدید مداخله­ی کیفری به ویژه از طریق کاهش استفاده از کیفر حبس و نیز تضمین حفظ کرامت انسانی محکومین و توجه به بزه­دیده را هدف قرار داد.  در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی سعی در تحولات کیفری معاصر: از زندان­زدایی تا سزاگرایی شده است.

کلمات کلیدی: مجازات، زندان­زدایی، سزاگرایی، کرامت انسانی، دفاع اجتماعی

[۱]دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشگاه تهران

طرح روی جلد این شماره:
اطلاعات نشریه جاری:
تاریخ پذیرش:
دریافت:
تعداد بازدید این مقاله
329 بازدید
اشتراک گذاری:
Share on print
Share on email
Share on facebook
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on twitter
Share on linkedin
جستجو: